تاریخچه فرش ایرانی در گذرگاه زمان
همانطور که در تاریخچه فرشبافی در جهان مطرح کردیم، انسان با بهرهگیری از خلاقیت خود توانست فرش را ابدا کند. این خلاقیت در ابتدا از نیاز انسان ناشی میشد. اینکه بتواند بستر زندگی خود را با رفاه بیشتری بسازد. در ابتدا با درهم تنیدن شاخ و برگ درختان. سپس اضافه کردن پشم حیوانات به آن. و به مرور زمان، ایجاد تکامل در روند فرشبافی. ابتداییترین فرشها، تفاوت چندانی با حصیرهای امروزی نداشتند. پیشتر هم اشاره کردیم که نمیتوان تاریخ دقیق و مشخصی برای هنر فرشبافی در جهان مشخص کرد. اما چیزی که معلوم است، با استناد به تحقیقات باستانشناسان، فرشبافی به شیوه امروزی، هنری بوده است که از دل قلمرو و فرهنگ پارسی زبانان روئیده است. متاسفانه عظمت این هنر بر خود ایرانیان کمتر به چشم میآید. با نگاهی به تاریخچه فرش ایرانی ، قصدمان این است که بیشتر از گذشته، از اهمیت آن آگاه شویم.
فرش ایرانی از دیدگاهِ گذشتگان
گزنفون، فیلسوف و مورخ یونانی در حدود ۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح زندگی میکرد. وی در کتابی که تحت عنوان سیرت کوروش نگاشته است، درباره فرش ایرانی مینویسد. وی بیان کرده است: “ایرانیان برای رفاه حالشان، در زیر بستر خود، قالیچه میگستراندند.” این سند، حاکی از آن است که اولاً هنر فرشبافی ایران تا چه حد قدمت دارد. ثانیاً نشان دهنده این است که فرش در زندگی ایرانیان، جایگاه مهمی داشته است.
تاریخچه فرش ایرانی و کهنترین نشانهها از آن
به عقیده برخی، شروع هنر فرشبافی مربوط به دوران طهمورث میباشد. به نوعی، تاریخچه فرش ایرانی در این زمان آغاز میشود. در تاریخ طبری نیز از زیر اندازهایی که با پشم و موی حیوانات بافته میشد سخن گفته شده است. اما کهنترین نشانه و آثاری که از فرشبافی در ایران یافت شده است، یک کارد قالیبافی است که از گورستانهایی در ترکمنستان و شمال ایران کشف شده است. در دشت سیستان، واقع در جنوب شرقی ایران و در شهر باستانی معروف به شهر سوخته، حصیرها و ابزارهای بافندگی و پارچههایی استخراج شده است که قدمت آنها به حدود ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح میرسند.
بیشتر بخوانید: فرش ماشینی خوب چی بخرم؟
تاریخچه فرش ایرانی در دوران مختلف
در دوره ساسانیان
سالنامه چینی Sui-Su، فرش ایران را در دوره ساسانیان، به عنوان کالای وارداتی به چین بیان میکند. به نوعی میتوان فرشبافی در این دوره را معتبرترین دوران فرشبافی ایران دانست. همچنان که در ادبیات فارسی نیز، بارها از فرش بهارستان که متعلق به پادشاه، خسرو پرویز بوده است یاد میشود. تا حدودی میتوان به این نتیجه رسید که فرشبافی در دوران ساسانیان، دورهای بوده است که هنر فرش ایرانی، زبانزد جهانیان شده است.
اما با ظهور اسلام و سقوط سلسله ساسانیان، فرشبافی در ایران با رکود مواجه شد. از این دوره به بعد، به دلیل عدم ثبات سلطنتهای بعدی، توان رشد و بازآفرینی این هنر بوجود نیامد. همچنین در آن زمان، اعراب از آن جهت که تمایلی به تجملات نداشتند و استفاده از نقش حیوانات در فرش را مکروه میدانستند، تا مدتها اجازه ندادند که فرشبافی ایرانی، قوت تازهای بگیرد.
تقویت قوای هنر فرشبافی پس از اسلام
پس از دوران ساسانیان و زوال فرش ایرانی، مدت زیادی طول کشید تا فرشبافی تقویت قوای مجددی کند. هنرمندان زبده، در شهرهای مختلف مجدداً به این هنر پرداختند. با روی کار آمدن خلفای بنیعباس و بنیامیه، فرشبافی ایرانی مجدداً رشد خود را آغاز کرد. با شروع خلافت آنان، توجهشان به این هنر افزایش یافت. بر خلاف دیدگاه خلفای پیشین، بنیعباس و بنیامیه به عظمت فرش ایرانی پی بردند. شکوفایی مجدد این هنر، از این زمان آغاز شد. چنانکه در تاریخ بیهقی، از وجود دویست خانه قالی در ایران یاد شده است. روایت تاریخچه فرش ایرانی در این زمان، مجدداً اوج تازهای میگیرد.
در آن زمان، هدایای بسیاری از خراسان، از طرف علیبنعیسی برای هارونالرشید فرستاده میشده است که عمده آن، فرشهای ایرانی بودهاند در این دوره، آثار نوشته شده از یاقوت حموی، ابنبطوطه و نگارنده کتاب حدودالعالم، از وجود قالیهای آذربایجان، فارس، اصفهان و محله بختیاری یاد میکند. دیدگاههای هر کدام از آنها، حاکی از آن است که هر کدام از این مکاتب، هنری خارقالعاده را ارائه میکردند.
حمله مغول و نوسانات فرشبافی ایران
قوم مغول، با حمله بیرحمانهای که به خاک ایران داشتند، بسیاری از آثار هنری و فرهنگی ایران را از میان بردند. در این بین، کارگاههای قالی نیز از این قاعده مستثنی نبودند. این امر باعث شد تا فرشهای نفیس فراوانی به آتش کشیده شوند و هنرمندان از شهرهای بزرگ، به روستاهای کوچک و دور افتاده پناه ببرند. هرچند مغولها توانستند به سرعت ایران را فتح کنند، اما دیری نپائید که سران امپراطوری مغول، مبهوت هنر و فرهنگ غنی ایران شدند.
پس از نابودیهای بسیار، آنها خود به ترمیم خرابهها و بازآفرینی هنر ایران پرداختند. فرشبافی نیز از جمله هنرها و فرهنگهای ایرانی بود که بسیار مورد توجه مغولها قرار گرفت. از جمله اولین سران مغول، غازان خان بود که به فرش ایرانی توجه کرد. او فرشهایی برا تزئین کاخهای خود از فارس تهیه کرد. همچنین نقاشیهای بجا مانده از دوران تیموری، نشان از علاقه پادشاهان آن زمان به فرش بوده است.
تاریخچه فرش ایرانی در دوران صفوی
نه تنها هنر فرشبافی، بلکه هنرهای ایرانی فراوان دیگری نیز از یادگار دوران صفویست. سلسله صفوی را میتوان دورانی برای اوج هنر ایرانی دانست. حمایت شاهان صفوی از هنر، معماری و فرهنگ ایرانی باعث شد تا همچون فردوسی که زبان و ادبیات فارسی را زنده نگه داشت، هنرهای ایرانی و بخصوص فرشبافی نیز به حیات خود ادامه دهند. در آن زمان، هنر فرشبافی از جایگاه یک حرفه روستایی، تا دستیابی به مقامی در هنرهای زیبا ترقی کرد. نمونههای فرش ایرانی فراوانی در آن زمان ثبت شده است. از مشهورترین آنها، فرش اردبیلی مقبره شیخ صفیالدین است که امروزه در موزه ویکتوریا و آلبرت انگلستان نگهداری میشود.
نقش شاهعباس صفوی در اعتلای هنر فرشبافی
شاه عباس صفوی، از مهمترین شخصیتهای تاثیرگذار در این زمینه بود. وی با تاسیس کارگاههای قالی در اطراف کاخهای خود، جان دوبارهای به جسم تحلیل رفته هنر فرشبافی داد. این کارگاهها در آن زمان از چهلستون تا میدان نقش جهان اصفهان امتداد داشتهاند. شاهعباس، خود با دقت تمام و کمال، بر نحوه فعالیت بافندگان نظارت داشته است. تاورنیه و رابرت شرلی، از جمله جهانگردانی بودهاند که در این باره نوشتهاند.
در این دوره، روابط تجاری ایران با اروپا شکل گرفت. ورود جهانگردان و تاجران به ایران، زمینهساز گسترش روابط فرهنگی ایران و اروپا شد. در آن زمان، صادرات فرش به اروپا، بخصوص فرش کاشان بسیار رونق گرفت. تولید فرش زربافت، به سفارش دربار لهستان، در همین دوره و از کاشان شکل گرفت. فرش زربافت، فرشهایی بودند که از تار و پودهای نقره در آن استفاده میشد. جالب توجه است که این فرشها، امروزه در موزهها بعنوان یکی از سرمایههای مهم آنها به شمار میآیند.
شاهعباس با گرد هم آوردن نقاشان، بافندگان فرش و طراحان از تمام کشور، باعث بوجود آمدن شاهکارهایی در فرش ایران شد. تلفیق هنر فرشبافی، تذهیب، نگارگری و مینیاتور در این دوره، منجر به خلق آثار گرانبهایی شد.
حمله افغانها به ایران
سرنگونی سلسله صفویه، داستان غمانگیزی است. شاهان صفوی با تلاش بسیار و زحمتهای فراوان باعث رونق هنر و فرهنگ ایرانی در جهان شدند. در اواخر این دوران، نابسامانیهای اقتصادی و سیاسی کشور، باعث زوال و سقوط این دودمان شد. شاه سلطان حسین، با بخشیدن تاج خود به محمود افغان، نقطه پایانی بر سلسله صفوی نهاد. ورود افغانها به ایران، همه چیز را به سرعت به سمت نابودی پیش برد. خاطره خونین حمله مغولها به ایران، مجدداً تکرار شد. در این زمان، افغانها باعث نابودی آثار هنری بسیاری شدند. فرشبافی نیز از این آسیب در امان نماند. بخصوص که پایتخت ایران در آن زمان، اصفهان بود. مغولها با محاصره اصفهان، به گنیجینهای عظیم از فرشها دست یافتند و شروع به تخریب آثار و کارگاهها نمودند.
تاریخچه فرش ایرانی در دوران افشاریان، زندیان و قاجاریان
هنگام روی کارآمدن نادرشاه افشار، اوضاع ایران نابسامان بود. وی به دلیل تلاش برای حفظ انسجام کشور، فرصت پرداختن به فرهنگ و هنر را نیافت. پس از آن، اندکاندک و با تلاش هنرمندان و دلاوران ایرانی، هنر فرشبافی روح تازهای یافت. در دوران زندیه، توجه مجدد به هنر و ذوق ایرانی شروع شد. فرشبافی در دوران زندیه، پس از حمله مغولها، اعتبار جدیدی کسب کرد. در آن زمان، این هنر بسیار مورد توجه فرمانروایان قرار گرفت.
پس از آن، دوران قاجار را میتوان عصر تجارت فرش ایرانی نامید. هرچند شروع تجارت فرش از ایران به اروپا، از دوره صفوی شروع شده بود. اما پس از مدتی، این بازار با کساد روبرو شده بود. در دوران قاجار، بازرگانان در شهرهایی چون تبریز، کرمان، مشهد، کاشان و … کارگاههای فرش تاسیس کردند. فرشهای نفیس بافته شده در آن زمان، از طریق استانبول ترکیه، به اروپا صادر میشدند. از این رو شاید بتوان دوران قاجار را، دوره تجاری فرش دستباف ایرانی نام نهاد.
فرش ایرانی در دوره امروز
فرشهای دستباف ایرانی، همچنان که هزاران سال از زمان پیدایش آنها میگذرد، زبانزد جهانیان است. این هنر در ایران، نمادی از فرهنگ غنی و سابقه تاریخی این کشور میباشد. هنری که در طول سالیان دراز، مسیر پر پیچ و خمی را پشت سر گذاشته است. فرش ایرانی در سایه عظیم اصالت هنر و فرهنگ ایرانی، خلاقیت و نوآوری بافندگان و طراحان و با تکیه نمودن بر تاریخچه پر شکوه خود، توانسته است همچنان در گذرگاه تالارهای تاریخ، در صدر توجه ملتهای جهان قرار بگیرد.
با مطالعه و آگاهی از تاریخچه فرش ایرانی درخواهیم یافت که ارزش کلیدی این هنر در چیست. آری! داستانی که در پس پرده هر هنری نهفته شده است، گاهی اوقات بیشتر از خود هنر باعث سرآمد بودن آن میگردد.